مدرس دانشگاه: شهریار کل اشعارش را با یک بیت خاص نیّر تبریزی همانند میدانست
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۹۵۸۸۴
ایسنا/قم مدرس دانشگاه و پژوهشگر شعر آیینی آذربایجان بیان کرد: مرحوم نیّر تبریزی از نوابع شعر آیینی خطه آذربایجان است که مرحوم شهریار نسبت به یک بیت خاص از او بیان کرد که همه اشعار من با این یک بیت برابری میکند.
هفتمین نشست از سلسله نشست های مجازی "حدیث کرامت" چهارمین جشنواره سیره امام رضا(ع)؛ آموزهها و کارکردها شب گذشته با حضور و ارایه بحث دکتر سیامک مختاری با موضوع "جایگاه امام رضا(ع) در شعر شاعران آذربایجان" برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ابتدای این نشست که به همت نمایندگی قم بنیاد پژوهش های رضوی و جهاددانشگاهی قم برگزار شد، گفت: بخش مهمی از علایق مذهبی و باورها وکنشگریهای مذهبی ما در بین شاعران ایران زمین به چشم میخورد که آذربایجان نیز به عنوان یکی از مهمترین جایگاههای فرهنگی در ایران نقشی ماندگار داشته است.
استاد وپژوهشگر ادبیات بیان کرد: بخش مهمی از هویت مذهبی در اشعار آیینی است که شاعران بزرگ این سرزمین به آن پرداختهاند و محبت خود را به آستان قدسی اهل بیت(ع) ارایه کرده اند که از جمله آنها میتوان به حکیم فردوسی و شاعران کهن ایران زمین اشاره کرد.
وی گفت: در زبان فارسی و ترکی سرودههایی فاخر و ارزشمندی را در این زمینه مشاهده میکنیم. زبان ترکی هم به خاطر توسع و توان زبانی و هم وجود شعرای قدر آثار ماندگاری را در این زمینه اظهار داشته است. شاید بشود گفت سلسله جنبان شعر آیینی در ادبیات ترکی، مرحوم حکیم محمد فضولی یا فضولی بغدادی است.
وی افزود: این شاعر بزرگ ترکمن، به چهار زبان فارسی، عربی، ترکی و ترکمنی شعر می سرود که علامه امینی توصیفات ارزشمندی در خصوص این شاعر بیان می دارد.
وی با اشاره به شاعر شهیر مراغهای که شعر 300 بندی او مشهور است گفت: حکیم نباتی از شاعران پرآوازه قدیمی زبان و ادبیات ترکی است. وی اهل سیهرود جلفا بود و به چهار زبان فارسی، ترکی عربی و... مسلط بود. شاعر بعدی میرزا ابوالحسن راجی تبریزی است که مرثیهها و غزلهای بسیار جالبی دارد. وی استاد فن و صنعت جناس بود.
مدرس دانشگاه دخیل مراغهای را از دیگر ادبای مذهبی زبان ترکی دانست و گفت: وی منظومه ناظممندی را البته با ملاحظاتی چون وثاقت اسناد دارد که عرصه نوین و سرفصل تازهای در این زمینه باز کرده است.
وی اظهارکرد: شاعر دیگر ترک زبان ارادت مند اهل بیت(ع) میزا محمد حسن قمری است. دلریش تبریزی از دیگر شعرای بزرگ و پیشکسوت هیئتات مذهبی است. در تهران یک هیئتی به نام ایشان دایر است.
وی گفت: از دیگر شاعران قرن 13 میتوان به حاج رضا صراف تبریزی اشاره کرد که اشعارش گرچه شاید پربرگ نیست ولی بسیار پربار و عمیق است. به شکلی که استاد شهریار او را نابغه زبان و ادبیات ترکی میداند.
این استاد ادبیات بیان کرد: از دیگر شاعران آیینی که زندگی عجیب و تحول روحی خاصی هم داشته، حاج میرزاکریم آقاصافی تبریزی است. اشعار کم نظیری در مرثیه اهل بیت دارد. شعر ایشان در خصوص حضرت رقیه در ادبیات ترکی بی نظیر است.
وی افزود: شاعری مثل شیخ عبدالصمد خامنهای که اخیرا کتابش نیز با مقدمه آیتاللهالعظمی سبحانی منتشر شد نیز از بزرگان شعر آینی آذربایجان است. البته سرودههای این شاعر ترک به زبان عربی بوده است.
وی در ادامه به محقق علیاری به عنوان یکی از قلههای شعر و ادبیات آذربایجان اشاره کرد و گفت: وی در قرن 13 می زیست و اشعار بسیار زیبا و دلنشینی به خصوص در زبان عربی دارد. دل نوشته او به امام رضا(ع) جمله متون ادبی بسیار جالب توجه آیینی ما است.
وی افزود: از دیگر ادبیان آذربایجانی که آن گونه که باید و شاید جایگاهش پررنگ نیست میرزا محمدعلی اردوبادی است. کتاب فاخر و ارزشمند الغدیر از بعد ادبی وامدار مداقه های مرحوم اردوبادی است.
مختاری در ادامه به حاج باقر علی اف و شیخ رضا طالبانی شاعر چهار زبان آذری به عنوان دیگر شاعران آینی این خطه اشاره کرد و گفت: برجستهترین چهره ادبیات مذهبی و آیینی قرن 13 میرزا محمد تقی نیّر بوده است که کتاب آتشکده اش اثر فوق العاده درخشانی است. شعر درخشانی در خصوص امام رضا(ع) سروده است. شعر نسیم قدسی وی نیز معروف است.
وی افزود: شاید معروف ترین شعر وی شعر شام غریبان باشد که در این عرصه اثر بسیار معروفی است. البته وی اشعار فارسی استنثایی دارد. استاد شهریار در بیانی اظهار میدارد که همین یک بیت نیر " ای فرس با تو چه ردخداده که خود باخته ای مگر این گونه که ماتی تو شه انداختهای" با کل اشعار من برابری میکند.
وی در ادامه به دوتن از بانوان ادیب آینی ترک زبان اشاره کرد و گفت: حیران خانم متولد تبریز و تحصیلکرده نخجوان از شاعران برجسته ادبیات ترکی است که برای امام رضا(ع) شعر سروده است. همچنین خانم ام لیلا اهل اهر در آذربایجان شرقی نیز از این جمله شاعران است.
مختاری اظهارکرد: در دوره متاخر و در دهههای اخیر نیز شاعران بسیار خوبی در این حوزه به فعالیت پرداخته اند که به نظر می رسد مبرزترین آنها که مستندسرا نیز بود مرحوم حاج سید رضا حسینی مشهور به سعدی زمان بود. وی از 14 سالگی در این زمینه به سرایش شعر می پرداخته است که بسیار حیرت برانگیز است.
وی گفت: مرحوم حبیب چایچیان از دیگر سرآمدان شعر آذربایجان است. وی را عموما به شعر پارسی می شناسند ولی وی آذری است و شاعر شعر بسیار معروف "آدم ای شاه پناهم بده" است. وی با علامه امینی هم مراوده داشته و کتاب سخنان علامه را در خصوص حضرت صدیقه طاهره را پیاده و چاپ کرده بود.
پژوهشگر شعر آیینی بیان کرد: استاد محمد عابد تبریزی نیز از شاعران بسیاری خوبی است که از این خطه کتب فاخری منتشر کرده است. وی دارای دیوان شعر وغزلیات است و اشعار بسیار دلنشینی به خصوص در عرصه شعر رضوی دارد.
وی گفت: استاد کریمی مراغهای از شاعران پیشکسوت عرصه شعر آیینی است که اشعار خوبی در زمینه شعر رضوی دارد. از دیگر این اساتید می توان به ذهنی زاده تبریزی اشاره کرد.
وی در پایان به شاعرانی چون شبها و شانی و... اشاره کرد و گفت: در این میان اما شعر حجت الاسلام نیّر تبریزی که در وادی الاسلام نجف آرمیده است چیز دیگری است. سرودههای وی در اوج فخامت و زیبایی و شیوایی است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری منطقه قم دهه كرامت ادبیات آیینی امام رضا ع اشاره کرد و گفت ادبیات ترکی امام رضا ع شعر آیینی یک بیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۹۵۸۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاعران در استقبال از غزل رهبری سرودند
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شامگاه جمعه ۱۴ اردیبهشت ماه، نشست ادبی «عصا بیفکن (۲)» با حضور جمعی از شاعران ایران، افغانستان و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد.
در ابتدای برنامه سید مسعود علوی تبار شاعر عنوان داشت: استقبال در لفظ به معنای روی آوردن و مقابل کلمه استدبار به معنای پشت کردن است؛ و در شعر و ادب به پیشواز شعر اسلاف و سرمشق قرار دادن آنها برای خلق آثار مشابه جدید گفته میشود. در دیوانهای شعر و ادب پارسی به مشابهت ها، اقتباس ها، و استقبالهای بسیاری برخورد میکنیم به گونهای که بخش قابل توجهی از اشعار ادب پارسی را همین استقبالها و اقتباسها و مشابهتها تشکیل میدهند. از جمله فواید استقبال یکی همین آفرینش آثار متعدد، شکوفایی و پیدایش، و گسترش دامنه مضامین مورد استقبال واقع شده است. همانند اختراعاتی که با ارائه ایده اولیه راه را برای دست آوردهای عظیم و شگرف بعدی مهیا کردند.
علوی تبار افزود: در دو برنامهای که گروه بین المللی هندیران ظرف یک هفته اخیر با عنوان «عصا بیفکن» در استقبال از غزل مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) برگزار کرد استقبالهای متعدد صورت گرفته هم از لحاظ محتوایی و معنایی، و هم از لحاظ شکلی و صوری بودند. یعنی شاعران هم مضامین غزل سرمشق را از دیدگاه خود بازتاب دادند و هم اکثراً در همان وزن و قافیه و ردیف اشعار خود را ارائه دادند.
وی در خاتمه بیان داشت: به خاطر تعدد آثار و استقبال خوب شاعران در استقبال از غزل مذکور إن شاء الله منتخبی از آثار ارائه شده در قالب کتابی به زودی انتشار خواهد یافت..
این نشست با حضور شاعران، چون علیرضا قزوه، محمد علی یوسفی، سید مسعود علوی تبار، سید سلمان عابدی، رسول شریفی، مسعود ربانی، مهدی باقرخان، سید حکیم بینش، میثم یوسفی سرخنی.
نغمه مستشار نظامی، سارا جلوداریان، سمانه رحیمی، مهسا ایمانی، خدیجه دیلمی، سارا عبدالهی فر، راضیه مظفری، فاطمه سادات طباطبایی، فائزه امجدیان، فاطمه سادات پاد، سید نرگس هاشم ورزی، سید کبری حسینی بلخی، زهره یوسفی، لیلی حضرتی، صامره حبیبی، و صبا فیروزی برگزار شد...
در این برنامه شاعران حوزه ایران فرهنگی جدیدترین آثار خود را در استقبال از غزل اخیر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ارائه دادند که برخی از این سرودهها را با هم مرور میکنیم:
نغمه مستشار نظامی:
دل ذره و اوست جاودان چشمهی نور
او لطف سلیمان و مرا تحفهی مور
هر بیت که میرود به استقبالش
سرمستی واژه هاست زآن شعر و شعور
در لفظ و بدیع و حسن مضمون به کمال
دریای معانی است و دل ظرف سفال
نزد غزلش مشق ارادت کردیم
کو قطره که زان بحر کند استقبال
آن عرشسخن کجا و این خامخیال
جان میکند از کلام او استقبال
در عالم عاشقی نبوده ست و مباد
سرمایهی خوشه چین به جز رزق حلال
...
سید مسعود علوی تبار
مرو به سمت شیاطین و از خدا مگریز
برآر دستی و از خلوت دعا مگریز
خلیل باش و چو نمرود عبد غیر مباش
بزن به آتش تقدیر و از قضا مگریز
شبیه حضرت ایوب باش در سختی
بنوش جام بلا و ز ابتلا مگریز
دلا! تو در عرصات شکوه ذوالقرنین
ز چاه بابلیان سوی ناکجا مگریز
سخن بران ز حقیقت در این غبار سکوت
چو نای معجز داود از صدا مگریز
هر آنچه آمده مهراست از خزانه دل
مخواه یار دگر از کنار ما مگریز
بساز با تب و بیماری و جنون، هیهات!
دمی به جانب ویرانه شفا مگربز
...
سید سلمان عابدی (هندوستان)
جهان برهنه اگر هست از قبا مگریز
حذر ز دام هوس کن تو از حیا مگریز
نگار نزد تو باشد مباش سرگردان
تو میرسی به وصالش به هر کجا مگریز
سبو سبو میناب و سبو سبو دل خون
بساز با غم دهر و ز ماجرا مگریز
قدم قدم ز تو دورم قدم قدم نزدیک
قدم به راه گذار و ز نقش پا مگریز
وصال دوست بدون از دو شرط ممکن نیست
بنای عشق گذار و ز ابتلا مگریز
سرشت پاک حسینی برو به دست آور
ز تیغ مرگ نترس و ز کربلا مگریز
خصال آتش و رعد و سحاب پیدا کن
به مرگ طعنه بزن از سر و صدا مگریز
نشان معجزه جز اعتقاد و ایمان نیست
«عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز»
دلا! تبار من از هند سعد سلمان است
مرا بخوان و ز سلمان بینوا مگریز
...
سارا جلوداریان
شب است، از نفحات خوش دعا مگریز!
از استجابت شیرین ربنا مگریز!
تو بیغباری و آئینهخانه است دلت
از این سراچهی معصوم و باصفا مگریز!
قسم به وعدهی صادق که صبح نزدیک است
بریز بادهی والفجر، ساقیا مگریز!
بزن به تارک صهیون و زهرچشم بگیر
"عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز"
رجز بخوان و بگو انتقام میگیریم
تو سروقامتی، از موریانهها مگریز!
به سامری بچشان ضرب شست نابت را
از این خرافهپرستان نخنما مگریز!
بگیر سخت در آغوش، قدس خونین را
از این عقیق گرانسنگ پربها مگریز!
غریبگی مکنای عشق با غم غزه
از این ردیف، از این شعر آشنا مگریز!
تهمتنانه به میدان بیا و رستموار
میان معرکه بنشین، به انزوا مگریز!
خلاصه اینکه در این رزمگاه طوفانخیز
بمان ... بهخاطر خشنودی خدا مگریز!
...
مهدی باقرخان (هندوستان)
ز راهِ عشقِ پر از سختی و بلا مگریز
ز ابتدا مهراس و ز انتها مگریز
به حق، اجابت او وعده دروغین نیست
ز حرفهای دعا عرض مدعا مگریز
وصال اوست شفای دل پر از تب عشق
بنوش جام شهادت وَ از دوا مگریز
دوباره نغمه «هل من» ز کربلا آمد
دوباره بانگ حسین ست ازین صدا مگریز
پیام حر منشان، عشق و مهر و عاطفه است
بیا به سوی جوانمردی و صفا، مگریز
تو همرکاب ره فخر موسی ِ عشقی
مسیر ِ نیل و فرات است از عصا مگریز
غروب ِخاک ِ مقدس شو و دوباره برآ
تو خواستار بقا هستی از فنا مگریز
...
سمانه رحیمی
سپیده سر زده و از سحر گریزی نیست
مسیر حادثه را از خطر گریزی نیست
شرر شوید که در شعله گاهِ وادی عشق
وجود دلشده را از شرر گریزی نیست
به تشنگان بیابان شروع باران را
خبر دهید که از این خبر گریزی نیست
دوباره شاخهی زیتون گرفته رنگ بهار
درخت معجزه را از ثمر گریزی نیست
جهان به چشم خودش دید مرد میدان را
پیام فتح رسید از ظفر گریزی نیست
گرفته طعم عسل چشمه سار باغ غزل
که از تلاقی شعر و شکر گریزی نیست
رسیدمژده که صبح ظهور نزدیک است
و ان یکاد بخوان از نظر گریزی نیست
...
لیلی حضرتی
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
هوای عشق عجیب است از این هوا مگریز
سخن ز غیرت و عزم است سخن ز دام بلا
اگر به عشق سپردی از این بلا مگریز
میان اهل نظر بزم شور و نور بپاست
از این سرای سپیده به انزوا مگریز
خیال آینهها روشن از حضور شماست
همیشه عشق بمان و ز چشم ما مگریز
...
میثم یوسفی سُرخَنی
تا پای جان کنار تو ما ایستاده ایم
مثل شما برای خدا ایستاده ایم
ما دل نهاده ایم به فرمان شهریار
بی هیچ شکّ و پرسش و یا... ایستاده ایم
این بندگی هماره در آیین و دین ماست
ما پای این کیان و نیا ایستاده ایم.
چون زال در تحقق فرمان شهریار
گاهی به رزم و گه به دعا ایستاده ایم
گودرزوار گوش به فرمان نشسته ایم
ما رستمیم با تو شها ایستاده ایم
لشکر بران به قدس و ببین ما چگونه باز،
چون کاوه با درفش و لوا ایستاده ایم
تا انتهای قصه ضحاکِ اژدها،
چون قارن و قباد هلا ایستاده ایم
ما در مصاف لشکر فرعون، با توایم
در سایه سار عصر عصا ایستاده ایم
آسوده خاطریم که فردا پر اقتدار
در روشنِ صف شهدا ایستاده ایم
...
صامره حبیبی
از خودت میگریزی از خدا مگریز
میگریزی به ناکجا مگریز
از سلاح بکا نشو غافل
از در توبه از دعا مگریز
میگشاید دوباره درها را
از زد و بند تنگنا مگریز
فتنه چندین و چند رو دارد
ساده از خیر ماجرا مگریز
خیر دنیا و آخرت خواهی
به رهی غیر کربلا مگریز
تربتش از بهشت آمده استای که بیماری از شفا مگریز
تا خدا هست کدخدا هیچ است
راحت از یار آشنا مگریز
...
فاطمه سادات پاد موسوی
ما وهراس؟! در دل شیران که ترس نیست
در چشم پر ابهت سلطان که ترس نیست
ما غرشیم، غرش ما مرگ گرگ هاست!
بشنو! در این صدای خروشان که ترس نیست
شمشیر ما به گردن دشمن نهیب زد
با تیغ با صلابت و برّان که ترس نیست
فتح الفتوح خیبر و بدر است کار ما
با فاتحان لشکر ایمان که ترس نیست
ترسیده، دشمن است که از ما گریخته
در جسم و جان فاتح میدان که ترس نیست!
ما صف به صف کنار فلسطین و غزه ایم
در اتحاد ملت قرآن که ترس نیست
صهیون هراسناک شکوه صفوف ماست!
تا دشمن است زرد و هراسان که ترس نیست
حیدر امیر ماست شجاعت نشان ماست
بنگر! در این تبار درخشان که ترس نیست
...
رسول شریفی
دلا! بهانه میاور ز ابتلا مگریز
میان معرکه از خنجر بلا مگریز
مسیر روشن حق، راه حاج قاسم هاست
بایست پشت ولایت ز مدعا مگریز
تو آن عقاب بلند آشیان نستوهی
ز قارقار کلاغان بد صدا مگریز
نسیم عشق چه خوش میوزد، کناره مگیر
بهوش باش! از این عاشقانهها مگریز
قلندران ره عشق پاکبازانند
به پاکبازی یاران با صفا مگریز
به زیر پرچم شیطان مرو به هیچ سبب
خداست صاحب این مُلک، از خدا مگریز
شهید عشق نمیترسد از مصائب راه
شهادت است شفایت، تو از شفا مگریز
تمام روز جهان، روزهای عاشوراست
و کربلاست مکان ها، ز کربلا مگریز
به پایمردی یاران همقدم در نیل
ز موجهای خروشان بی هوا مگریز
بپوش جوشن بی پشت و استقامت کن
در این نبرد نفس گیر از دعا مگریز
به راه حق ز خداوند استعانت خواه
به موج خیز بلا وقت ابتلا مگریز
...
سید حکیم بینش (افغانستان)
ببند دیو سیاه و سپید را مگریز
تو نیز رستم گُردی از اژدها مگریز
صدای خالی طبل است آنچه میشنوی
از آن غبار و هیاهو از آن صدا مگریز
ببین به غزّۀ غمگین شکوفهها پرپر
هلا تو حافظ جان شکوفهها مگریز
تو ایستادهترینی نمیگریزی که
بگو چو باد به خصم گریزپا مگریز
بزرگ ساحرکان! آی! موسِی اندازد
برای وعدۀ صادق اگر عصا مگریز
نه حرف موشک و پهبادهای ما این است!:
به «غدۀ سرطانی» بگو کجا؟ مگریز
فقط دو سیلیِ محکم نواختیم تو را
هنوزمانده که تنبیه ما بیا مگریز
غلط از آب برامد محاسبات شما
دگر نکن دودوتا چارتا فقط بگریز
...
زهره یوسفی
اگرچه خستهی راه و اگرچه زخمی درد
اگر چه در تب و تابی در انتهای نبرد
از اضطراب صداهای بی هوا مگریز
در این مسیر پر از التهاب جبههی سرد
گرفته سطح زمین را هوای طوفانی
صدای نبض زمان گوش خانه را کر کرد
صبور باش و مقاوم به هر کجا مگریز
جهان، وجود خدا را دوباره باور کرد
برای موج خروشان کجاست ساحل ها؟
گشایشی که شود مرهمی به مشکلها
تو خاک پاک وطن را مکن رها، مگریز
به پاس خون شهیدان رسیده حاصلها
پر از تلاطم شبهای پر هیاهو شد
جهان برای نفسهای تازه بی تاب است
برای درد ستمدیده شو دوا، مگریز
زمین بدون عنایت به خلق، مرداب است
به یمن مکتب قاسم، به رسم وعدهی صدق
کنار امر ولایت به زیر پرچم نور
بزن به دامن دریا و از بلا مگریز
که چشم دشمن از این عاشقانه گردد کور
...
سیده کبری حسینی بلخی
بیا به مأمن ایمان به هر کجا مگریز
به غیر دامن امنیت خدا مگریز
همیشه منتظر برف و باد باران باش
بزرگ باش، توای کوه و از صدا مگریز
به مثل پنجرهای رو به روشنی وا باش
تو نسل آیینهای یکدم از صفا مگریز
به وقت باد مخالف بکوب پا به زمین
درخت باش، نه، چون برگ در هوا مگریز
به هر کجا که روی با خودت همآغوشی
عزیز همسفر از ترس. ردِّ پا مگریز
همیشه فتنۀ بیگانه در کمینت هست
به کام خصم خود از جور آشنا مگریز
وطن که مادر مهر است، میزند فریاد
بغل به زخم گشوده است، حالیا مگریز
همیشه روی زمین قتلگه و عاشوراست
ز کربلای خودای یار مرتضی مگریز
پیام رهبر مان را به گوش جان بشنو:
"هلا ز معرکه محنت و بلا مگریز"
...
مسعود ربانی
بعشق روی تو من از بلا نترسیدم
چو برگ کاه! من از بادها نترسیدم
امید من بتو بسته است ذوالفقار علی
عصا فکندی و از اژدها نترسیدم
حریف دشمن ما بود حاج قاسم تو!
همو که گفت بجز از خدا نترسیدم
تو موج غیرت و عزمی و وعده صادق
ز بحر ظلمت و از ادعا نترسیدم!
تو، چون درخت تنومند آرزوهایی
که از شکستن آن ساقهها نترسیدم
نه نوشخند منافق نه نیشخند عدو!
ز زهر خنده من از ابتدا نترسیدم
چو تیر سمت هدف با اشارتی از تو
به سر دویدم و از انتها نترسیدم
...
سیده نرگس هاشم ورزی
از باد و برف و بوران، هرگز نمیگریزیم
از زمهریر و طوفان، هرگز نمیگریزیم
ما دلشگستگانیم، کشتیشکستگان نه
با ناخدای دوران، هرگز نمیگریزیم
در حیطهی بلاییم، هر روز کربلاییم
از سختی بیابان، هرگز نمیگریزیم
پیر مرادمان گفت: "هیهات منّا الذله"
ما امت مریدان، هرگز نمیگریزیم.
چون صخره میگذاریم سر را به دامن توای کوهسار ایران! هرگز نمیگریزم
از نیل تا فراتیم، قد قامت صلاتیم
ما ملّت مسلمان، هرگز نمیگریزیم
از اخم و خندهی غیر، خالیست قلب عاشق.
ما بندگان یزدان هرگز نمیگریزم
ما پرچم قیامیم، شمشیر بینیامیم
ما از گزیر ایمان، هرگز نمیگریزیم
...
راضیه مظفری
دلم! به کشتی آرامش خدا بگریز
بگیر دست دعا را... به ناخدا بگریز
قسم به سورهی یوسف که مکر در پیش است
فرار راه گزیر است! از خطا بگریز!
مباد ساحرکانی تو را بترسانند
بایست و به خداوند اژدها بگریز
اگر که خسته شدی، یاعلی بگو برخیز!
سقوط را نپذیر و به قلهها بگریز
اگر که روز، هیاهوست؛ نیمه شبها هست!
وضوی اشک بگیر و به انزوا بگریز
بیا بیا دل من! خستهی شکستهی من!
از این هوای یزیدی به کربلا بگریز.
فائزه امجدیان
هلاای دانهها! از خوابگاه خاک برخیزید
زمستان میرود،ای خوشههای تاک! برخیزید
شماای چشمهها! جاری شوید اینک بهار آمد
شماای کوههای خفته در کولاک! برخیزید
صدایی آشنا میآید از آنسوی کوهستان
چه میگوید صدا پژواک در پژواک؟ برخیزید
صدا از کوه جاری میشود، تا شهر میآید
صدا میگوید: آیای مردم بیباک برخیزید
صدا در برگ برگ دفتر تاریخ میپیچد
صدا میخوانَد:ای اسطورهها از خاک برخیزید
فریدونی جلودار است، بردارید پرچم را
الاای کاوهها! در جنگ با ضحاک برخیزید
به رقص آییدای شمشیرها در بزم این میدان
برای انتقام سینههای چاک، برخیزید
کمانداران! هم اینک تیر را در چله بگذارید
سواران! با هزاران مرکب چالاک برخیزید
صدا ما را مهیا کرده اما، این صدای کیست؟
جواب آهسته میآید: و ما ادراک؟! برخیزید!
صدای قُبةالصخرهستای امواج بشتابید
صدای مسجدالاقصیست،ای افلاک برخیزید
انتهای پیام/